مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
امشب از محبوب میخوانند اهل آسمان تا سحـر مجـذوب میمانـند اهـل آسـمان یک خـبر از غـیب میدانـند اهل آسمان روی لب این ذکر میرانـند اهل آسـمان این خـبر از لطـف داور بر پیـمـبر آمده سبط احمد، شبل حیدر، نسل کـوثر آمده بال و پر گم کرده جبرائیل هوهو میکشد خویش را خوشحال میکائیل هر سو میکشد تا دمد در صور اسرافـیل ابـرو میکشد بر در فردوس عـزرائیل هی بو میکشد دل ربوده از ملائک این کمان ابروی سبز خوی سبز و بوی سبز و خال مشکی روی سبز مـژده ای عــشـاق آقـای کـریـمـان آمـده معـدن جـود و سخـا دریـای احسان آمده در جـهـان آفـریـنـش پـای سلـطـان آمـده پــادشــاه پــادشـــاه پــادشـــاهــان آمــده هم سلامش هم کلامش از خداوند جلیست سکّه و دربار و مُهر و تخت و تاجش از علیست نیست این کاشانه را خاموش، مشعل هیچگاه کس در این خانه نمیگردد معطل هیچگاه کار مضطر را نمیسازد محول هیچگاه پاسخ سائل نمیگـوید به مُجـمَل هیچگـاه بر در این خانه صد حاتم گدایی میکند نـوکـر کـوی حـسن آری خـدایی میکـند دور افـتاده، مقـرّب میشـود پیـش حسن لا ابـالی هم مهـذّب میشـود پیـش حـسن بیادب اینجا مـؤدّب میشود پیـش حسن مثل من، نوکر ملقّب میشود پیش حسن در جواب مرد اعرابی سلامش میدهد پیش چشم دوستان، شأن و مقامش میدهد در صف پیکار، او مانند حـیدر میشود خود به تنهایی چنان هفتاد لشگر میشود چون بسر سربند میبندد، پیمبر میشود در صف صفـین، خود الله اکـبر میشود سر نمیماند رها از تیغ رستاخـیزیاش یل یلان، یکدم دو نیمه میشوند از تیزیاش کیست آقایم حـسن، وجه خـدای عـالـمین کیست آقایم حسن، بهر نـبی نور دو عین کـیست آقـایم حـسن، والا شـفـیع نشأتـین کیست آقـایم حسن، او هست آقای حسین هر که میگردد حسینی از حسن دارد نشان داده این قلب حسینی را حسن آتشـفـشان رازدار کوچه هست و رازدار گـوشوار شاهـدِ آن روی سیـلی خـوردۀ ٱم الـوقار محـرمِ اسـرار مـادر در هـجـومِ نابکـار صاحبِ سِرّ علی و هم غلاف و ذوالفقار او نه تنها شد عصای مادرش با چشم تر پهلوی بشکسته راهم جمع کرده پشت در غصههای مادرش زهرای اطهر خوردهاست غصۀ تنهاییِ یک عمر حیدر خوردهاست در میان لشگر خود زخم خنجر خوردهاست تیر بر تابوت و نعش او مکرر خوردهاست با وجودی که غمی از عمر او مخفی نبود عاقبت «لایوم» در وصف حسین خود سرود |